هیچکس نمی‌داند، شورای‌شهر تا چه زمانی میخواهد این ماسک چندلایه را بر صورت خود نگه‌دارد و بر گندیدگیِ زخم‌بستر شهردار و کارمندانش که یک‌جانشینی و صندلی‌های بی‌تحرک به آنها وارد آورده و بوی تعفن سطل‌‌زباله‌های عمومی که عطر درختچه‌های یاس توی کوچه‌ها را از پا انداخته، چشم ببندد.

هنوز هم هیچکس نمی‌داند چه شد که شورای‌شهر با یک انتخاب از پای‌بست اشتباه، تیشه‌ای به دست شهردار داد و او هم با بازوان قوی و آماده، زد به ریشه‌ی نامِ نیک شهر.

تا آنجا که این خرم‌وآباد دیگر قوای به دوش کشیدنِ نام سنگین خود را ندارد و آه‌ از نهادش برخواسته است.

اصلن معلوم نیست، شورای‌شهر تا چه زمانی میخواهد این ماسک چندلایه را بر صورت خود نگه‌دارد و بر گندیدگیِ زخم‌بستر شهردار و کارمندانش که یک‌جانشینی و صندلی‌های بی‌تحرک به آنها وارد آورده و بوی تعفن سطل‌‌زباله‌های عمومی که عطر درختچه‌های یاس توی کوچه‌ها را از پا انداخته، چشم ببندد.

و این عینک قیراندود تا چه زمانی چشمان‌شان را از تاریکی و سیاهی آزار نمی‌دهد، تا مجبور باشند کنارش بزنند و شهری که آجر به آجرش چرک‌مرده شده، زیرگذرهایی که خاک و گِل‌های به‌جا مانده از باران و سیل آنها را به تونل وحشت تبدیل کرده، ‌پارک‌هایی که چمن‌هایش تا کمر قد کشیده‌اند و کودکان را تا آن زمان می‌توان به بازی‌شان بند کرد‌ که از تشنگی به شیرهای خالی از آب پناه نبرند و تشنه از لب چشمه بازنگردند‌، ساختمان‌های قد و نیم‌قد و پس‌وپیشِ بدون ‌مدیریت و نظارت بر ساخت‌وساز که خرم‌آباد را تبدیل به سرزمین‌عجایب کرده و کوه بزرگی از مشکلات که زبان شهروندان از بیان‌شان قاصر و ناتوان است، را ببینند…

به جرات می‌توان گفت؛ که خرم‌آباد به یک شهربازی خوشایند برای شهرداری تبدیل شده که شهردار و کارکنانش آنقدر روی تاب‌هایش، تلو خورده‌اند که خواب‌شان گرفته و حتی کرونای قدرتمند هم آنها را پهلوبه‌پهلو نکرده است. و اصلا به این فکر نیفتاده‌اند که علاوه بر آن میکرب‌زدایی‌های ناشیانه روزهای نخست شیوع این ویروس،همواره نیاز است تکانی به خود بدهند و برای آسودگیِ خاطر شهروندان، اعمال ضدعفونی کردن وسایل عمومی و نظارتی بر اماکن پر رفت‌وآمد داشته باشند.
شهرداری‌ که بر خلاف اسمش، شهر را ندارد و برای مراقبت از آن شانه خالی کرده، برای جذب اعتبار هم زحمتی به خود نمی‌دهد و با ناکارآمدی‌اش ‌باعث شده‌ شهروندان مدام در حسرت چمن‌زارهای آباد و پیشرفت‌های خرم شهرهای دیگر بمانند و غبطه بخورند.

اما با وجود همه این تصویر‌های روشن، شورای‌شهر چشم‌به‌راه چه معجزه‌ایست تا به فکر چاره‌ای بیفتد و درمانی برای این زخم عمیق که گوشت را خورده و به استخوان رسیده پیدا کند؟

و قصد دارد تا چه زمانی مفتخرانه و مصرانه پای پسرفتی که شهردار با برچسب پاک‌دستی، به‌جای آبادانی برای خرم‌آباد به ارمغان آورده و هر روز به کوله‌بار افتخاراتش افزوده می‌شود، بایستد؟

  • نویسنده : فاطمه بستامی