از نظر آب و هوا و وضعیت جغرافیایی بهترین شرایط را دارد. نیروی انسانی جوان، خلاق و نخبه آن در جای جای ایران زمین افتخار آفرینی می‌کنند و هر جا مسوولیتی می‌گیرند می‌درخشند، البته بجز در زادگاهشان! معادن غنی، منابع نفتی، اراضی حاصلخیز، جاذبه‌های غنی گردشگری اعم از طبیعی و تاریخی و هزاران ظرفیت […]

 

از نظر آب و هوا و وضعیت جغرافیایی بهترین شرایط را دارد. نیروی انسانی جوان، خلاق و نخبه آن در جای جای ایران زمین افتخار آفرینی می‌کنند و هر جا مسوولیتی می‌گیرند می‌درخشند، البته بجز در زادگاهشان!

معادن غنی، منابع نفتی، اراضی حاصلخیز، جاذبه‌های غنی گردشگری اعم از طبیعی و تاریخی و هزاران ظرفیت پیدا و پنهان دیگر هر کدام به تنهایی برای توسعه و پیشرفت یک منطقه کافی است، اما اینجا با وجود تلنبار همه این ظرفیت‌ها سالهاست که خبری از آنچه باید باشد نیست!

استانی با این همه ظرفیت اما در طول سالیان قبل و بعد از انقلاب هرگز نتوانسته سهم خود را از توسعه دنیا و در کشور بگیرد.

شاید جای سوال باشد که چگونه می‌شود استانی با داشتن چنین ظرفیت‌هایی تا کنون نتوانسته پیشرفت کند. پاسخ روشن است؛ اوضاع و احوال این روزهای بازار سیاست لرستان به درستی گواه علت به وجود آمدن شرایط موجود است.

برای درک بهتر نقش سیاسیون در توسعه استان مثالی کوتاه بزنیم؛ هوشنگ بازوند استاندار سابق لرستان در جلسه‌ای نیمه رسمی تعریف میکرد: زمانی که در کرمان بودم متوجه شدم مجمعی برای توسعه کرمان شکل گرفته که در آن همه افراد تأثیرگذار و چهره‌های شاخص کرمان در حوزه سیاست و اقتصاد (با گرایش‌های مختلف و متفاوت و حتی کاملا متضاد) که در سطح ملی ذی‌نفوذ هستند گرد هم جمع می‌شوند و برای رفع موانع توسعه کرمان تصمیم گیری کرده و هر کدام از ظرفیتی و نفوذی که دارند برای شهر و دیار و مردمشان استفاده می‌کنند.

گفته بازوند حاکی از آن بود که کرمان در شرایطی به توسعه رسیده که چهره‌های شاخص و تاثیرگذار آن نه‌تنها بر سر مسائل استان کینه و دشمنی و اختلاف را کنار می‌گذارند، بلکه از نماینده و استاندار و شورای شهر تا امام جمعه و روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و … یک دل و یک صدا و با همدلی و وحدت پیشرفت زادگاهشان پای کار می‌آیند.

حال مقایسه کنید کرمان توسعه یافته را با لرستان توسعه نیافته؛ کرمانی که نیمی از ظرفیت‌های لرستان را هم ندارد در همه شاخص‌های توسعه از لرستان به مراتب جلوتر است.

شرایط امروز و دیروز لرستان البته دور از ذهن نبوده و نیست، چراکه در چند دهه گذشته هر بار دولت و مجلسی روی کار آمد یک سری افراد از نماینده گرفته تا شورا و حتی امام جمعه و خبرنگار و … داعیه پدرخواندگی گرفته و شروع به مانع تراشی برای متولیان امر و مجریان کار کردند تا بلکه با شکست خوردن این طیف (با قیمت زخم خوردن مردم و آسیب دیدن استان) حقانیت مورد ادعای خود را ثابت کنند و با ارضای قدرت طلبی عبث خویش حریف را زمین‌گیر کنند. بگذریم.

در این دیار وحدت و همدلی صاحبان منصب و قدرت و افراد تاثیر گذار با هر رنگ و لباس و از هر طیفی بزرگترین رویای ممکن است و در حقیقت عدم تحقق آن اولین عامل توسعه نیافتگی دیاری است که به واسطه کینه و دشمنی تصمیم گیران و تصمیم سازان و خود کدخدا پندارها هرگز به جایگاه شایسته خود نرسیده‌اند.

شفاف تر بگوییم؛ اختلاف و کینه توزی بین تصمیم گیران و تصمیم سازان و نمایندگان و مسوولان و ائمه جمعه و گروه‌های فکری و سیاسی، حقیقتا مهمترین عامل توسعه نیافتگی لرستان است که در ادوار مختلف گریبان مردم مظلوم لرستان را گرفته و از طرفی موجب سربرآوردن کوچک زادگان خودکدخدا پندار شده است که خود به عاملی بدتر از قبلی‌ها برای توسعه لرستان شده‌اند و به قول معروف در این وانفسای بی در و پیکر اوضاع چون «پُرس سرَ پُرس» شده است.

اوضاع امروز هم گواه آن است که گویا قرار نیست یک بار برای همیشه این بساط در لرستان برچیده شده و همه در مسیری درست و در کنار هم قرار گیرند، البته که نان عده‌ای نیز در طی طریق از این مسیر ناهموار است.

باری، تا زمانی که پاشنه در سیاسیون و صاحبان فکر و اندیشه و قدرت بر این منوال می‌چرخد حتی اگر رییسی و روحانی و احمدی‌نژاد استاندار لرستان شوند و لاریجانی و قالیباف نمایندگان مجلس آن باشند، مسیر همان است که بوده و درد همان است که از هر طرف بخوانیمش یکیست و این دیار هرگز روی توسعه به خود نمی‌بیند، مگر با تغییر رویکرد و عبرت گرفتن از کینه‌توزی‌ها که البته به نظر می‌رسد حالا حالاها با آن فاصله داریم….

  • نویسنده : سعید سرشار